اناجیل واعمال رسولان رسالات پولس رسول رساله عبرانیان رساله یعقوب رسالات پطرس رسول رسالات یوحنا رسول رساله یهودا کتاب مکاشفه
انجیل متی رومیان افسسسیان دوم تسالونیکیان عبرانیان یعقوب اول پطرس اول یوحنا یهودا مکاشفه
انجیل مرقس اول قرنتیان فیلیپیان اول تیموتاوس دوم پطرس دوم یوحنا
انجیل لوقا دوم قرنتیان کولسیان دوم تیموتاوس سوم یوحنا
انجیل یوحنا غلاطیان اول تسالونیکیان تیطس
اعمال رسولان فلیمون
فهرست کلام خدا: عهد جدید X   پنجره را ببندید




انجیل متی (فصل ۵)

موعظه سر کوه مسیح
1 و گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد. و وقتی که او بنشست، شاگردانش نزد او حاضر شدند. 2 آنگاه دهان خود را گشوده، ایشان را تعلیم داد و گفت، 3 خوشابحال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. 4 خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلّی خواهند یافت. 5 خوشابحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد. 6 خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا ایشان سیر خواهند شد. 7 خوشابحال رحم‌کنندگان، زیرا بر ایشان رحم کرده خواهد شد. 8 خوشابحال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. 9 خوشابحال صلح‌کنندگان، زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد. 10 خوشابحال زحمتکشان برای عدالت، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. 11 خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و بخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند. 12 خوش باشید و شادی عظیم نمایید، زیرا اجر شما در آسمان عظیم است زیرا که به همینطور بر انبیای قبل از شما جفا می‌رسانیدند. 13 شما نمک جهانید! لیکن اگر نمک فاسد گردد، به کدام چیز باز نمکین شود؟ دیگر مصرفی ندارد جز آنکه بیرون افکنده، پایمال مردم شود. 14 شما نور عالمید. شهری که بر کوهی بنا شود، نتوان پنهان کرد. 15 و چراغ را نمیافروزند تا آن را زیر پیمانه نهند، بلکه تا بر چراغدان گذارند؛ آنگاه به همهٔ کسانی که در خانه باشند، روشنایی می‌بخشد. 16 همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند 17 گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. 18 زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. 19 پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. 20 زیرا به شما می‌گویم، تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد. 21 شنیده‌اید که به اوّلین گفته شده است، قتل مکن؛ و هر که قتل کند سزاوار حکم شود. 22 لیکن من به شما می‌گویم، هر که به برادر خود بی‌سبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هر که برادر خود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هر که احمق گوید، مستحّق آتش جهنّم بُوَد. 23 پس هرگاه هدیه خود را به قربانگاه ببری و آنجا به خاطرت آید که برادرت بر تو حقّی دارد، 24 هدیه خود را پیش قربانگاه واگذار و رفته، اوّل با برادر خویش صلح نما و بعد آمده، هدیه خود را بگذران. 25 با مدّعی خود مادامی که با وی در راه هستی صلح کن، مبادا مدّعی، تو را به قاضی سپارد و قاضی، تو را به داروغه تسلیم کند و در زندان افکنده شوی. 26 هرآینه به تو می‌گویم، که تا فَلس آخر را ادا نکنی، هرگز از آنجا بیرون نخواهی آمد. 27 شنیده‌اید که به اوّلین گفته شده است، زنا مکن. 28 لیکن من به شما می‌گویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است. 29 پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهنّم افکنده شود. 30 و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی از اعضای تو نابود شود، از آنکه کلّ جسدت در دوزخ افکنده شود. 31 و گفته شده است هر که از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامه‌ای بدو بدهد. 32 لیکن من به شما می‌گویم، هر کس بغیر علّت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن او می‌باشد، و هر که زن مُطَلَّقه را نکاح کند، زنا کرده باشد. 33 باز شنیده‌اید که به اوّلین گفته شده است که، قسم دروغ مخور، بلکه قسمهای خود را به خداوند وفا کن. 34 لیکن من به شما می‌گویم،هرگز قسم مخورید، نه به آسمان زیرا که عرش خداست، 35 و نه به زمین زیرا که پای‌انداز او است، و نه به اورْشلیم زیرا که شهر پادشاه عظیم است، 36 و نه به سر خود قسم یاد کن، زیرا که مویی را سفید یا سیاه نمی‌توانی کرد. 37 بلکه سخن شما بلی بلی و نی نی باشد زیرا که زیاده بر این از شریر است. 38 شنیده‌اید که گفته شده است، چشمی به چشمی و دندانی به دندانی؛ 39 لیکن من به شما می‌گویم، با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخسارهٔ راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان، 40 و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار، 41 و هرگاه کسی تو را برای یک میل مجبور سازد، دو میل همراه او برو. 42 هر کس از تو سؤال کند، بدو ببخش و از کسی که قرض از تو خواهد، روی خود را مگردان. 43 شنیده‌اید که گفته شده است، همسایهٔٔ خود را محبّت نما و با دشمن خود عداوت کن. 44 امّا من به شما می‌گویم که دشمنان خود را محبّت نمایید و برای لعن‌کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیر کنید، 45 تا پدر خود را که در آسمان است پسران شوید، زیرا که آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع می‌سازد و باران بر عادلان و ظالمان می‌باراند. 46 زیرا هرگاه آنانی را محبّت نمایید که شما را محبّت می‌نمایند، چه اجر دارید؟ آیا باجگیران چنین نمی‌کنند؟ 47 و هرگاه برادران خود را فقط سلام گویید چه فضیلت دارید؟ آیا باجگیران چنین نمی‌کنند؟ 48 پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است.




تفسیر فشرده آیات



مقدمه:موعظه مسیح در فصلهای پنجم تا هفتم انجیل متی به «موعظه سر کوه» مسیح معروف است. این موعظه که سرآغاز پنج مبحث مهم تاریخی – الهیاتی انجیل متی است ، توضیح و تفسیری عالی از شریعت خدا و انتقادی تند از سیستم مذهبی فاسد و قانون گرای فریسیان است که با دعوت به ایمان و اطاعت برای ورود به ملکوت خدا خاتمه می¬یابد(متی ۱۳:۷-۲۹). مسیح روح قوانین و شریعت را تشریح می¬کند و نشان می¬دهد که به جا آوردن کامل قوانین الهی امری محال است. با مشخص کردن جایگاه صحیح فرامین الهی در رابطه با نجات انسان، مسیح ابراز می دارد که انسان با اتکا به عدالت شخصی و اعمال نیکو هرگز قادر به نجات از گناه و نتیجه آن یعنی مرگ ابدی نیست. موعظه سر کوه ویژگی¬های(قانون اساسی) ملکوت مسیح را معرفی می¬کند. در این موعظه مسیح یادآوری می کند که چه کسانی شایستگی ورود به این ملکوت برای کسب خوشبختی واقعی و حیات جاودانی را دارند و در مقابل چه سرنوشت هولناکی در انتظار کسانی است که به این ملکوت تعلق ندارند. 1 در فرهنگ وقت یهود معلمین مذهبی در حالت نشسته تعلیم می¬دادند. 2 در اینجا واژه «خوشابحال» به طور تحت الفظی به معنای «خوشحال، خوشبخت و سعادتمند» است. در اینجا این کلمه صرفا به معنی یک احساس خوشایند یا شادی گذرا نیست بلکه خوشبختی ماندگار و الهی است که فقط متعلق به فرزندان خدا و شهروندان ملکوت آسمان است. خوشابحال ها نشان می¬دهند که راه رسیدن به خوشبختی و شادی واقعی در تضاد با راه هایی است که مردم این جهان به طور معمول برای دست یابی به آن در تکاپو هستند. از دیدگاه مادی و دنیوی خوشبختی نتیجه ثروت و فراوانی ، شادی گذرا و خوش گذرانی، امنیت و آرامش روانی است ولی از دیدگاه «موعظه سر کوه مسیح» خوشبختی واقعی، نتیجه مرمت رابطه گسستهٔ انسان با خدا و حصول انسان به منبع حیات و خوشبختی و شادی ابدی یعنی خود خداوند است. این امر زمانی تحقق می¬یابد که شخص به نهایت فقر و ورشکستگی روحانی خود پی می برد و متوجه می شود که علت چنین فقری گناه و نداشتن رابطه با خدای قدوس است. فیض عظیم الهی برای نجات انسان از لعنت گناه و مرگ ابدی شامل حال کسانی می شود که نه به خاطر شایستگی و عدالت فردی بلکه بر عکس به علت درک عدم شایستگی و تهی بودن از عدالت خدا، هدیه نجات الهی را با ایمان می-پذیرند.این هدیه به واسطه مرگ عیسی مسیح بر روی صلیب و قیام وی از مردگان فراهم شده است. 4 اشاره به ماتمی واقعی است که به علت رویارویی انسان گناهکار با خدای قدوس ایجاد می-شود(اشعیا نبی ۶: ۱-۷ ؛ لوقا ۵: ۸). پولس رسول می¬گوید غمی که منجر به توبه شود باعث حیات است. در توبه واقعی مسیحی، تحولی عمیق و ابدی در شخص بوجود می آید به طوری که خلقتی تازه محسوب می شود. این تغییر حاصل یک دگرگونی یا تحول ظاهری روانشناسی، فرهنگی، مذهبی یا اجتماعی نیست بلکه حیات الهی است که خدای روح القدس در یک ایماندار می دمد و روح مرده اش را زنده می کند. تسلّی که مسیح از آن سخن می¬گوید تسلّی روح القدس است که به صورت بخشش گناهان و اطمینان از داشتن رابطه با خدا و زندگی جاودانی در شخص تجلی می یابد. 5 حلیم و فروتن به معنای ضعف یا درماندگی نیست بلکه درک صحیح از وضعیت باطنی و وابستگی کامل به خداوند است. کسی که به عمق گناه، فقر و ورشکستگی روحانی خود پی برده است طبعاً در همهٔ ابعاد زندگی کاملاً وابسته به خداوند است و از غرور و تکبر پرهیز می کند. «وارث زمین» اشاره ای است به (مزمور۱۱:۳۷) و به پادشاهی هزار ساله مسیح که مومنین از برکات آن بهره مند می شوند (مکاشفه ۲۰: ۱-۶). 6 فرزندان ملکوت آسمان که به ورشکستگی روح خود پی برده اند با تقلایی عظیم در جستجوی گنجینه عدالت خداوند هستند. با ایمان به مسیح، خداوند عدالت کامل مسیح را به حساب ما می¬گذارد(عادل شمردگیJustification) و تنبیه گناهان ما را مسیح بر روی صلیب به دوش می¬کشد(کفاره گناهان Atonement).این رویداد در الهیات مسیحی، «کفاره جانشینی مسیح Substitutionary atonement of Christ » نامیده می شود. او به جای ما مرد تا با ایمان به این عمل عظیم خدا، از داوری سهمگین گناه نجات یابیم. زیرا فقط و فقط عدالت کامل مسیح است که قادر است ما را نجات دهد و از داوری عادلانه خدا ما را طبرئه سازد هر گونه عدالت شخصی و شایستگی فردی در مقابل عدالت کامل خدا و قدوسیت بی نهایت الهی ناقص، مردود و باطل است و منجر به محکومیت ، داوری و در نهایت هلاکت ابدی در جهنم می¬شود.انجیل مسیح دقیقا خلاف طرز فکر و الهیات فریسیان و علمای مذهبی یهود بود که نجات و حیات ابدی را مبنی بر عدالت شخصی و ارجحیت قومی می¬دانستند. 7 رحم کنندگان کسانی هستند که در وهله اول خداوند بر آنان رحم کرده است و در نتیجه خود نیز نسبت به دیگران رحیم هستند. کسانی که در گناه مرده و شایسته مرگ ابدی اند ، صرفا به وساطت فیض بی نهایت خدا نجات می یابند و بنابراین باید در هر شرایطی بر دیگران رحم نمایند که این نه تنها به بمعنی بخشش خطاهای دیگران است بلکه بمعنی نیکویی کردن بلاشرط نیز می باشد. 8 کسانی که به ملکوت مسیح تعلق دارند از درون باید پاک و مقدس باشند. یکی از ویژگی های بارز فرزندان خدا این است که روح القدس با خلق انسانیت تازه در آنها به تدریج افکار،انگیزه ها،آرزوها، احساسات، اراده و در نهایت گفتار و کردار و رفتارشان را با اراده خدا هماهنگ می سازد. توجه به این نکته بسیار مهم است که این پدیده یک فرآیند تدریجی است که تا پایان عمر یک ایماندار ادامه می یابد و عدالت شخصی ایماندار به تدریج رشد می کند. توجه به این نکته بسیار مهم است که یک ایماندار واقعی به مسیح، انسانیت کهنه خود را که از آدم و حوا به ارث برده است تا لحظه مرگ جسمش با خود به یدک می کشد؛ رشد روحانی به معنی رشد انسانیت تازه (‌ذهن تازه) و کنترل هر چه بیشتر آن بر انسانیت کهنه است. بنابراین هر ایماندار واقعی دارای یک طبیعت کهنه جسمانی( از نسل آدم و حوا، انسان اول) و یک طبیعت تازه روحانی (از نسل مسیح، انسان دوم) است. 9 ماموریت اصلی ایمانداران به مسیح و کسانی که متعلق به پادشاهی او هستند بشارت انجیل (خبر خوش) عیسی مسیح خداوند به مردم دنیا است؛ زیرا فقط و فقط از این طریق انسانها می¬توانند با خدای قدوس و قادر مطلق، صلح برقرار کنند ( دوم قرنتیان ۱۷:۵-۲۱). 10-12 اصولا مردم جهان از پیغام صلح و آشتی با خدا که از طریق کفاره عیسی مسیح حاصل می شود با آغوش باز استقبال نمی کنند؛ زیرا پیغام انجیل و ملکوت مسیح با ارزشهای حاکم بر دنیا در تضاد است. طبیعت گناه آلود انسان قادر به درک عدالت و قدّوسیت خدا نیست و در برابر آن عکس العمل تندی نشان می¬دهند. 13 فرزندان ملکوت مسیح نور و نمک این جهان هستند. نمک برای جلوگیری از فساد برخی مواد غذایی بکار می رود و مواد غذایی برای مدت طولانی تری سالم می مانند. توجه کنید که نمک خالص که امروزه آن را میشناسیم در زمان مسیح وجود نداشت. نمکی که مردم از آن استفاده می¬کردند از «دریای مرده» بدست می¬آمد که ناخالصی های و مواد معدنی دیگری را نیز شامل می شد؛ بنابراین بعد از انحلال نمک موجود در این کلوخ ها، باقی مانده آن دور ریخته می شد. مسیح ایمانداران را دعوت می¬کند که در برابر گناه و اثرات سو آن همچون نمک عمل کنند. این مهّم، از طریق بشارت انجیل و داشتن یک زندگی مقدس و سرشار از میوه های نیکو عملی می¬گردد. 16 زندگی خدا پسندانه ای که با رشد روحانی میوه های نیکوی متعددی به بار می آورد همچون نوری در تاریکی می¬درخشد و باعث جلال نام خداوند می شود. 17 مسیح به این دنیا نیامد تا شریعت موسی و فرامین اخلاقی عهد عتیق را باطل سازد بلکه تا آنها را تمام و کمال به جا آورد. در واقع زندگی مسیح عدالت کاملی را عرضه می¬دارد که اگر کسی دقیقا مطابق شریعت و فرامین اخلاقی خدا عمل می-کرد آن را حاصل می¬نمود. بنابراین مسیح خود شریعت زنده خداست(رومیان ۱۰:۴). منظور مسیح از تورات وصَحْف انبیا کل عهد عتیق کتاب مقدس است. 18 در اینجا مسیح کاملا روشن می¬سازد که عهد عتیق کتاب مقدس کلام زنده خداست و مصون از هر گونه خطا در کل و در جز است. بدین ترتیب مسیح تایید می کند که کتاب مقدس، الهام خدا است. نیاز به توضیح نیست که عهد جدید کتاب مقدس در تضاد با عهد عتیق نیست بلکه مکمل آن است به عنوان مثال تمامی مراسم و سنن مذهبی که به صورت نمادها و سمبل ها در عهد عتیق وجود دارند در واقع سایه آن واقعیتهایی هستند که در مسیح جامه عمل پوشیده اند. برخی از نبوتهای عهد عتیق نیز در (تولد، مصلوب شدن، مرگ، قیام و بازگشت ثانویه ) عیسی مسیح تحقق می یابند. 19 در اینجا کمترین در ملکوت آسمان به معنی عدم تعلق به آن است. 20 مسیح بر تعالیم فریسیان و کاتبان و نحوه تفسیرشان از شریعت و قوانین الهی که صرفا جنبه ظاهری و بیرونی داشت خط بطلان می¬کشد. وی اعلام می¬دارد که با انجام یک سری سنن و مراسم مذهبی و انجام قوانین الهی به صورت ظاهری هرگز کسی وارد ملکوت خدا نمی شود؛ زیرا شرط ورود به ملکوت آسمان و بهشت و رسیدن به حیات جاودانی، داشتن عدالت کامل مطابق با استاندار و معیار خداست( این استاندارد و معیار، عدالت کامل الهی است که رسیدن به آن برای انسان های سقوط کرده که از نسل آدم و حوا هستند؛ غیر ممکن است) در واقع کسی می¬تواند وارد حضور قدوس خدا شود و از حیات و خوشبختی خدا بهره جوید که از نظر خدا بی عیب باشد. به طبع هیچ احدی هر چقدر هم خوب و نیکوباشد هرگز به این استاندار نمیرسد. بنابراین نجات از دیدگاه مسیحیت هرگز به تلاش انسانی برای ارتقا عدالت و نیکویی شخصی مرتبط نیست بلکه صرفا فیض و هدیه خداوند به انسان است که با ایمان به کفاره مسیح بر روی صلیب میسر می¬ شود. مسیح جریمه گناهان ما را بر روی صلیب بر دوش کشید و در عوض عدالت کامل خود را که مطابق با استاندار و معیار خداست به حساب ما گذاشت ( تعلیم جانشینی Doctrine of Substitution) بنابراین ایمانداران نه با عدالت شخصی بلکه با عدالت مسیح وارد ملکوت خدا می¬شوند( رومیان ۱۹:۳-۳۱). 21و22 تفسیر مسیح از شریعت موسی با تفسیر فریسیان،کاتبان و رهبران مذهبی یهود کاملا متفاوت بود زیرا مسیح به باطن و روح شریعت توجه داشت در حالی که علمای مذهبی وقت یهود همانند همه مذهبیون جهان به ظاهر آن نگاه می¬کردند و تفسیری سطحی از آن ارائه می¬دادند. اولین اشاره مسیح به شریعت موسی در مورد فرمانی است که درک آن برای همه آسان بود و ضرورت بسیار داشت. فریسیان و کاتبان قتل را از جنبه قضایی آن می¬نگریستند که البته جنبه بیرونی و رفتاری قضیه است ولی مسیح در اینجا تاکید می¬کند که این فرمان صرفا به عمل قتل محدود نمی¬شود بلکه حیطه وسیع تری نیز دارد وآن ریشه قتل که همان خشم و کینه درونی است و عمل بیرونی را باعث می¬شود. کسی که از خشم و کینه مملو است نمیتواند ادعا کند که چون کسی را به قتل نرسانده بی گناه است. مسیح یادآوری می کند که حتی توهین و تحقیر دیگران که گناهی رایج است و اهمیت آن از نظر قضایی نسبت به عمل قتل قابل مقایسه نیست ریشه در همان خشم و قهری دارد که عمل قتل یکی از میوه های تلخ آن است؛ بنابراین فرمان «قتل مکن» از ده فرمان موسی صرفا به عمل کشتن و رفتار بیرونی اشاره نمیکند بلکه باطن و انگیزه فرد را نیز شامل می¬شود. کلمه «جهنم» ترجمه کلمه یونانی(γέεννα ،Gehenna) و اقتباس از کلمه عبری (gehinnom)( دَرّهٔ هینوم) است. دَرّهٔ هینوم واقع در جنوب اورشلیم بود که در زمان مسیح زباله های شهر را در آنجا می سوزاندند و دائما آتش در آنجا مشتعل بود. گاهی جهنم به آن محل تشبیه می¬شد. سالها قبل از مسیح، آحاز و مَنَسی که از پادشاهان فاسد ناحیه جنوبی (یهودا) بودند(حدود۷۰۰ ق.م.) فرزندانشان را دراین درّه برای بتها قربانی کردند (دوم تواریخ ۶:۳۳، ۲۸: ۳و۴ ). این محل به به درّه قربانی نیز معروف بود( ارمیاء ۶:۱۹). 25 مسیح ما را به صلح و آشتی دعوت می¬کند؛ حتی اگر لازم باشد که از حق و حقوق خود بگذریم. بهتر آن است که از حق خود چشم پوشی کنیم تا اینکه برادر یا خواهر خود را به دادگاه بکشیم و از او به دادگاه شکایت کنیم( اول قرنتیان ۱:۶-۷). 27 نقل قول از(خروج ۱۴:۲۰ و تثنیه ۱۸:۵). دومین مثال عملی که مسیح برای «موعظه سر کوه» ارائه می¬دهد گناه زنا است. تعلیم فریسیان وکاتبان(اکثرا کاتبان مفسرین شریعت و فریسیان مجریان آن بودند) در رابطه با ازدواج و زنا صرفا به عمل و رفتار بیرونی آن محدود بود و به روح شریعت اعتنا نمی¬کردند. مسیح تاکید می کند که عمل زنا به رفتار بیرونی محدود نمی¬شود بلکه از شهوات درونی ریشه می¬گیرد . بنابراین خواسته های شهوت آلود در افکار و ذهن انسان نیز گناه است. نمایان شدن گناه به عنوان یک رفتار بیرونی به عوامل متعددی مرتبط است(فرهنگ جامعه، تربیت خانوادگی، ترس از مقامات، موقعیت اجتماعی و ...) ولی از نظر خدا، شخصی که این شهوت را در دل خود می¬پروراند حتی اگر منجر به رفتار بیرونی نیز نشود گناهکار محسوب می شود؛ اگرچه میزان مجازات این دو (رفتار بیرونی با شهوت درونی) با هم متفاوت باشد. 29و30 طبعا منظور مسیح معنی تحت الفظی این عبارت نیست. زیرا بدون داشتن چشم و یا دست و پا و بدون رفتار بیرونی، نیز می¬توان شهوت جنسی و یا هر نوع گناه دیگری (کینه، خشم، حسادت، افکار بد، سوظن...) را در ذهن پروراند. مسیح با بیان این نکته به جدی بودن موضوع گناه و مرگبار بودن آن اشاره می¬کند و اینکه باید به طور جدی و فوری با آن برخورد کرد زیرا گناه عاملی است که انسان ها را به هلاکت ابدی سوق می دهد. گناه به معنی زیر پا گذاشتن شریعت و نااطاعتی از فرامین خدا و عدم نیکویی خدا است. گناه باعث زحمت، بیماری فیزیکی و روانی، حماقت، جدایی، آشفتگی، اضطراب، افسردگی، غم، خستگی، مرگ فیزیکی و در نهایت مرگ ابدی می ¬شود. در اینجا واژه ای که به فارسی «دوزخ» ترجمه شده همان کلمه یونانی(γέεννα ،Gehenna) به معنای جهنم است. برای توضیح بیشتر در مورد این کلمه به بخش انتهایی تفسیر آیات ۲۱و ۲۲ مراجعه کنید. 31و32 در بین رهبران مذهبی قوم یهود قرن اول میلادی، در مورد مسئله طلاق، دو طرز فکر مختلف حاکم بود. طبق یکی از مراجع مذهبی یهود به نام هیلِل (hillel) طلاق زن از سوی شوهر به هر علتی آزاد بود و هیچ ممنوعیتی وجود نداشت. در مقابل، به نظر یکی دیگر از مراجع مذهبی به نام شامای( shammai) طلاق فقط در مواردی که گناه کبیره ای از سوی زن صورت می¬گرفت قابل اجرا بود. ولی تفکر رایج در بین فریسیان و کاتبان در زمان مسیح همان تفکر هیلل بود و شوهر به هر علتی می¬توانست (منوط بر آنکه طلاق نامه ای به همسرش بدهد) زن خود را طلاق دهد. فریسیان و کاتبان آیات (تثنیه ۱:۲۴-۴) را اشتباه تفسیر می کردند. این آیات فرمانی برای طلاق نیست بلکه در اینجا موسی روشن میسازد که اگر چنین امری که خلاف اراده خداست اتفاق افتاد تکلیف طرفین چیست. 33 این فرمان در (لاویان ۱۲:۱۹ ؛اعداد ۲:۳۰ ؛ تثنیه۲۱:۲۳و ۲۳) آمده است. 34 در اینجا مسیح در مورد استفاده ناشایست و بیجا از سوگند و قسم در مسائل روزمره به منظور فریب دیگران صحبت می می¬کند. در فرهنگ یهود قرن اول میلادی مردم برای درست جلوه دادن مطالب کم اهمیت و یا حتی نادرست و وعده های دروغ از سوگند استفاده می¬کردند تا طرف مقابل را به حقانیت گفته هایشان متقاعد سازند. اغلب یهودیان به زمین، آسمان، اورشلیم و... سوگند می¬خورند و از ذکر نام خدا اجتناب می کردند تا از نظر شرعی گناه نورزند(تثنیه ۱۱:۵). مسیح تاکید میکند که چنین سوگند هایی به نحوی در ارتباط با خداوند است زیرا خدا خالق زمین و آسمان...است. خدا حاکم بر همه چیز است و هیچ امری از نظر او پنهان نیست. بنابراین در هر امری باید راستگو بود و از دروغ بپرهیز کرد. بدیهی است که سوگند در دادگاه برای شهادت دادن، تخطی از این فرمان الهی محسوب نمی شود. خود خدا وعده اش را با قسم تثبیت می¬کند (عبرانیان ۱۳:۶-۱۸) در جایی دیگر مسیح به سوال کاهن اعظم که با سوگند ابراز می¬شود؛ جواب می¬دهد ( متی۶۳:۲۶و۶۴).در شرایط خاص، سوگند در شریعت موسی نیز تجویز شده است (اعداد ۲:۳۰و۳). احتمالا یعقوب در رساله اش(یعقوب ۱۲:۵) از این سخنان مسیح نقل قول می کند. 38-42 (خروج۲۴:۲۱ ؛لاویان۲۰:۲۴ ؛تثنیه۲۱:۱۹) این فرمان در رابطه با انجام دقیق عدالت و متناسب بودن مجازات با جرم است و هرگز انتقام شخصی در آن مد نظر نیست. مسیح معنی دقیق این فرمان را روشن می¬سازد و آن را فراتر از انتقام شخصی می¬داند. این فرمان به عدالت اجتماعی و سیستم قضایی بستگی دارد. پولس رسول در (رومیان ۱:۱۳-۱۰)به آن اشاره می¬کند . مسیح تاکید می¬کند که انتقام شخصی و مقاومت با شریر برای مسائل مالی یا حقوقی برای فرزندان ملکوت خداوند شایسته نیست(درقرن اول میلادی اسرائیل تحت تسلط رومیان بود و گاهی سربازان رومی مردم را مجبور می¬کردند تا باری را از جایی به جایی دیگر حمل یا در کاری به آنها کمک کنند). یک ایماندار باید با فروتنی به خداوند توکل کند و برای احقاق حقوق فردی خود دست به انتقام شخصی نزند. محبت ، رحمت و بخشش ویژگی هایی هستند که رفتار یک ایماندار را در این گونه مسائل باید هدایت ¬کنند(رومیان ۱۷:۱۲-۲۱). حل و فصل مسائل قامض و حقوقی از طریق مراجع قانونی هر کشوری برای ایمانداران مانعی ندارد ولی در نهایت یک ایماندار برای احقاق حقوق خود هرگز نباید به انتقام و تلافی جویی شخصی متوسل شود. در این زمینه بهترین الگوی ما عیسی مسیح خداوند است( اول پطرس ۲۱:۲-۲۳). 43 قسمت اول این فرمان در شریعت موسی آمده است(لاویان ۱۸:۱۹). قسمت دوم «با دشمن خود عداوت کن» نتیجه گیری و تفسیر فریسیان و کاتبان بود. تفسیر مسیح کاملا در تضاد با تفسیر کاتبان و فریسیان است. مسیح هر فرزند ملکوت آسمان را به نگاه داشتن معیاری بالاتر و خدا گونه دعوت می¬کند یعنی به محبتی که حتی قادر است دشمنان و مخالفان را نیز دوست بدارد(امثال۲۱:۲۵). 44و45 محبت خدا شامل حال همه حتی دشمنانش نیز می¬شود. خداوند به خاطر محبت عظیمش اجازه می¬دهد تا همه انسانها از مواهب الهی و برکاتش فیض برند. این محبت خدا نسبت به تمام مردم جهان از نظر الهیاتی به فیض عام خدا(Common Grace) معروف است . اما فیض خاص خدا (Special Grace) شامل حال کسانی است که پیش از بنیاد عالم آنها را برای زندگی جاودانی برگزیده است. 46 باجگیران، یهودیانی بودند که برای حکومت روم در منطقه فلسطین مالیات جمع آوری می کردند. آنها با زور و ارعاب به جمع آوری مالیات می¬پرداختند و معمولا بیشتر از مقدار مقرر از مردم مالیات می¬گرفتند. به همین دلیل باجگیران (خراجگیران) در بین عموم مردم افرادی پست، خیانت کار و وطن فروش تلقی می شدند و در جامعه جایگاهی نداشتند. در جامعه به شدت مذهبی یهود قرن اول میلادی باجگیران اغلب مجبور بودند با افراد فرومایه و طرد شده، معاشرت کنند. متی یکی از رسولان مسیح نیز قبلا باجگیر بود. 48 مسیح معیار و استاندارد غیر قابل دسترسی را پیش روی همه می¬گذارد و این دقیقا مطالبهٔ شریعت الهی است( یعقوب۱۰:۲). طبق این معیار همه انسانها گناهکار و از جلال خدا قاصرند( رومیان۳:۹-۱۰و۲۳). هر چند هیچ انسانی از نسل آدم و حوا ، قادر نیست مطابق این استاندارد زندگی کند ولی خدای داور عادل هرگز آن را تغییر نخواهد داد(زیرا در غیر این صورت عدالت مطلقش خدشه دار خواهد شد). بشارت انجیل این است که عیسی مسیح به جای گناهکاران به طور تمام و کمال این استاندارد را با زندگی، مرگش بر صلیب و رستاخیز خود از مردگان به انجام رسانده است . با ایمان به او عدالت کامل مسیح به حساب ما گذاشته می¬شود(رومیان۳:۲۱و۲۲؛ دوم قرنتیان۲۱:۵).

فصول 1 2 3 4 5 6 7
انجیل متی 8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28

راهنمایی           پنجره را ببندید X

با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.